مسجد من

مسجد من مرجعی برای همه

مسجد من مرجعی برای همه

مسجد من از جمله وبسایت هایی در جهت توسعه دین اسلام و آشنایی با احکام و اصولات دین و انتشارات مکتوبات دینی برای شناخت بهتر و مفهومی تر با دین شیعه است.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

رابطه دین و سیاست

يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۳۲ ق.ظ

تعاریف دین مختلف است و این اختلاف ناشی از مقام‌های مختلف دین و یا مواضع و پیش‌فرض‌های مختلف ما در تعریف دین است. برای دستیابی به تعریف جامع‌ومانع، باید ابتدا...

1. تعریف دین

تعاریف دین مختلف است و این اختلاف ناشی از مقام‌های مختلف دین و یا مواضع و پیش‌فرض‌های مختلف ما در تعریف دین است. برای دستیابی به تعریف جامع‌ومانع، باید ابتدا موضع و مقام خودمان را مشخص کنیم تا بعدازآن، مطمئن شویم که به تعریف جامع‌ومانع رسیده‌ایم یا نه. مثلاً برای تعریف دین باید مشخص کنیم که ناظر به دین هستیم، یا دین‌داری؟ ناظر به مقام آرمان هستیم، یا تحقق؟ ناظر به اسلام هستیم یا مسیحیت و یا هر دو؟ ناظر به بُعد روانشناسانِ هستیم یا جامعه‌شناسانه؟ ...

بنابراین، مثلاً اگر بخواهیم دین را ناظر به اسلام متحقق تعریف کنیم، می‌توانیم آن را مجموعه‌ای از معارف عملی و نظری، در حوزه فردی و اجتماعی، و همچنین در حوزه اخروی و دنیوی بدانیم که از طریق وحی از جانب خداوند به انسان برگزیده‌ای ابلاغ‌شده است تا آن را به مردم برساند و مردم با اعتقاد و تعهد به آن معارف، به سعادت ابدی دست یابند.(1)

قرآن به‌صراحت، شریعت را جزء جدانشدنی دین در همه آیین‌های آسمانی می‌شمارد (2) و اعتقاد مجرد را درصورتی‌که همراه با عمل به احکام و مقررات وحی نباشد هرچند که درست باشد دین‌داری تلقی نمی‌کند. (3) شاخص همیشگی و ماهوی دین، اندیشه‌ای نظام‌یافته درزمینهٔ جهان‌بینی و شریعت است و هدف غایی آن چیزی جز رشد و تعالی انسان در زندگی این دنیا و فرجام آن نیست. بی‌شک، بخشی از انسان، زندگی جمعی اوست و بخشی از جامعه نیز سیاست و حکومت است. دین با چنین تعریف و شاخص و هدفی چگونه می‌تواند از این بخش مهم از زندگی انسان غافل باشد و مدعی هدایت وی به سرنوشتی بهتر در دنیا و آخرت باشد؟ همه‌کسانی که به نحوی به تعریف دین پرداخته‌اند، به این حقیقت اذعان نموده‌اند که هدف دین، سامان بخشیدن به زندگی انسان است.

 

2. تعریف سیاست

همان‌طور که در تعریف دین گذشت، در تعریف سیاست نیز با مشکلاتی همراه هستیم و باید موضع تعریفی خودمان را مشخص کنیم و سپس مقومات سیاست را از آن منظر موردبررسی قرار دهیم. بنا بر یک تعریف، سیاست به معنی تنظیم امور دولت و تدبیر شئون آن است؛ یعنی مدیریت کلان دولت و راهبرد امور عمومی در جهت مصلحت جمعی و انتخاب روش‌های بهتر در اداره شئون کشور.(4)

 

3. لزوم ارتباط دین و سیاست

سیاست چون به عمل و زندگی اجتماعی انسان مربوط می‌شود، ناگزیر با ادیان الهی خصوصاً اسلام، که متکفل بیان شیوه‌های زیستن است و محدود به حوزه شخصی و فردی نیست، مرتبط می‌شود. در هر دو حال، دین به سیاست نظر دارد و سیاست نیز به‌نوبه خود در قلمرو دین عمل می‌کند. به تعبیر فنی، دین و سیاست درباره موضوع مشترک نظر می‌دهند و بی‌معناست گمان کنیم و دین و سیاست ارتباطی باهم ندارند. 

صرف‌نظر از تلازم مفهومی دو مقوله دین و سیاست، اصولاً توجه به اهداف و شریعت اسلامی، نشانگر ارتباط دین و سیاست است. به همین جهت، در تاریخ اندیشه‌های سیاسی، فرازی برجسته و فصلی روشن در رابطه با اندیشه سیاسی انبیا به چشم می‌خورد که از عوامل مهم و سرنوشت‌ساز تاریخ سیاسی جهان محسوب می‌شود.

ادیان الهی عمدتاً دارای سه هدف مهم بوده‌اند و به همین جهت، لزوماً با سیاست مرتبط‌اند. درواقع، ادیان الهی با نظر به این اهداف، در حوزه سیاست نیز احکام کلی را وضع نمودند که به‌مثابه قانون و چارچوب عمل سیاسی محسوب می‌شود:

اول: اقامه قسط و حق و هدایت جوامع بشری به سمت عدالت.(5)

دوم: دعوت به‌سوی حق و ایجاد ارتباط سازنده میان انسان و خدا.

سوم: پیشرفت در مسیر تکامل.(6)

هر یک از این سه هدف والای دین و انبیا، ارتباط تنگاتنگ با مسائل سیاست دارد و بدون یک اندیشه سیاسی منسجم و سازمان‌یافته و فلسفه سیاسی روشن قابل تحقق نمی‌باشد.

 

4. نمونه‌هایی از تأثیر دین بر سیاست

بعد از تبیین لزوم ارتباط دین و سیاست، خالی از لطف نیست که به برخی از کارکردهای دین و تأثیرش بر سیاست توجه کنیم تا درک بهتری از جایگاه دین در سیاست داشته باشیم:

4/1. دین و مشروعیت: هر نظام سیاسی برای بقا و تداوم خود، علاوه بر قدرت و نفوذ، به اقتدار و مشروعیت هم نیازمند است. به دلیل آنکه «اقتدار» مهم‌ترین و اساسی‌ترین ملاک و رمز بقای سیاست و قدرت است، اندیشمندان از دیرزمان، تلاش کرده‌اند تا مبنای محکمی برای مشروعیت پیدا نمایند. آن دسته از متفکران مسلمان که نگاه حداکثری به دین دارند و حضور دین را در عرصه‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی ضروری می‌دانند، معتقدند: دین تنها عاملی است که مشروعیت نظام سیاسی را تأمین می‌کند. در کنار این دسته، گروه دیگری که نگاه حداقلی به دین‌ دارند و کارکرد دین در حوزه مدیریت سیاسی را انکار می‌کنند نیز مشروعیت بخشی دین به‌نظام سیاسی را انکار نمی‌کنند.

4/2. دین، همبستگی و ثبات سیاسی: کارکرد دیگر دین در عرصه سیاست، انسجام‌بخشی و تداوم بخشی به‌نظام سیاسی است. همان‌گونه که نظام اجتماعی به‌عنوان یک نظام کلان، برای ایجاد همبستگی میان عناصر سازنده خود نیازمند اصول و ارزش‌های ثابت است، خرده نظام سیاسی نیز برای ایجاد همبستگی میان عناصر خود، به چنین اصول و ارزش‌هایی نیازمند است. دین تنها عاملی است که این اصول را فراهم می‌کند، و نظام سیاسی متّکی به دین به خاطر برخورداری از چنین عقبه و پشتوانه‌ای به‌خوبی می‌تواند تداوم و انسجام خود را حفظ نماید، و دین عاملی است که در مواقع بحران، از طریق بیان قوانین ثابت و فرا انسانی و به‌دوراز هوا و هوس‌های انسانی، نظام سیاسی را از منجلاب بحران نجات داده، ثبات اجتماعی و سیاسی را به ارمغان می‌آورد؛ چنان‌که منتسکیو بیان می‌کند: «در هر جامعه، باید قوانین و مقررات ثابتی وجود داشته باشند که دست‌خوش هوا و هوس زمامداران نشوند. این مقررات ثابت همان قوانین دینی‌اند.»

4/3. سیاست (راه‌کار و روش): سومین راه تأثیرگذاری دین بر سیاست ـ به معنای اعم ـ به این واقعیت ارتباط می‌یابد که هر اجتماع دینی ناگزیر است از اسباب و طرق اجتماعی و فرهنگی برای القای نگرش خود استفاده کند. منطق درونی ادیان در مواجهه با این اسباب متفاوت است. برخی به‌وسیله باورها و اعتقادات و برخی از طریق مناسک و اعمال دینی برای رسیدن به هدفشان استفاده می‌کنند. شیوه‌های خاص بیان این نگرش یا منطق درونی آن را «سیاست دینی» می‌نامند و همه راه‌ها و ابزارهای فرهنگی که برای اعمال آن مورداستفاده قرار می‌گیرند، بر زندگی سیاسی تأثیر می‌گذارند.

4/4. عمل سیاسی: طریقه چهارم که به‌وسیله آن دین بر سیاست تأثیر می‌گذارد به «عمل سیاسی» تعبیر می‌شود. این طریق متضمّن تشکیل آگاهانه و عمدی سازمان‌های سیاسی یا شبه سیاسی است. احزاب سیاسی، که هویّت دینی یافته باشند، جمعیت‌های مخفی یا داوطلبانه تمرکزیافته حول محور یک چهره دینی یا آرمانی نوعاً سیاسی، که با زبان دینی تعریف‌شده باشند، و اتحادیه‌های دینی کارگری، که کمیته‌های اقدام سیاسی تشکیل داده باشند، ازجمله مصادیق این طریق هستند.(7)

 

5. بنابراین، دین و سیاست لزوماً باهم مرتبط‌اند و در حوزه‌های مختلفی دین بر سیاست تأثیرگذار است؛ ازجمله مشروعیت سیاسی حاکمیت، همبستگی سیاسی، روش سیاسی، و عمل سیاسی.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. برای مطالعه بیشتر، رک: شیروانی، علی، مقاله بررسی تعاریف دین از منظری دیگر، فصلنامه پژوهشی اندیشه نوین دینی.

2. شوری، آیه 13.

3. نور، آیه 62.

4. صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، انتشارات حکمت، ص402.

5. حدید، آیه 25.

6. نحل، آیه 36.

7. فصیحی، امان‌الله، دین و کارکرد سیاسی آن در جوامع سنّتی و نوین، فصلنامه معرفت، شماره 116، 1386.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی